پاتوق پرتقالی

شاید تصور این موضوع که خانم Maggie Lieu اهل کاونتری قرار است اولین نفری باشد که در مریخ زایمان نماید برایتان بیشتر به داستانهای علمی –تخیلی شبیه باشد اما چیزی است که واقعیت دارد و وی از هم اکنون در فکر مستعمره نمودن انجاست
 خانم Maggie Lieu از جمله 600 نفری است که قرار است در سال 2024 به مریخ سفر نمایند.شاید این گفته که قرار است او مقدمات زایمان خود را در مریخ فراهم بیشتر به داستانهای تخیلی شبیه باشد.اما این گفته صحت دارد و خانم تصمیم دارد اولین فردی باشد که در مریخ زایمان می نماید.

خانم Maggie Lieu احتمالا جزو اولین نفراتی خواهد بود که بلیط یکطرفه 140 میلیون مایلی به مریخ را دریافت نماید.ماه اینده مشخص خواهد شد که او جزو مسافران پروژه Mars One خواهد بود یا خیر.

خانم مگی در مریخ با مشکلات عدیده ای همچون 62 درجه سانتیگراد زیر صفر،تابشهای شدید کیهانی و خطرات ناشی از خفگی،گرسنگی و کم شدن اب بدن مواجه خواهد بود

خانم می افزاید برای ایجاد مستعمره در مریخ باید فرزند هم داشته باشیم و این اتفاقی است که خواهد افتاد.وی می افزاید تا کنون تحقیقاتی در این خصوص انجام نشده است که ایا زایمان در شرایط گرانش ضعیف مریخ قابل انجام است یا خیر.من فکر می کنم چیز جالبی خواهد بود به خاطر اینکه اولین نوزاد مریخی بدنیا خواهد امد.از طرف دیگر فکر نمی کنم موقعیت های زندگی و روابط مادر و کودک در مریخ با زمین تفاوت زیادی داشته باشد.

وی که در رشته نجوم تحصیل می نماید می گوید هر چه که این جا روی زمین مورد نیاز ماست باید در مریخ بوجود اید.ما باید غذاهای مورد نیاز خود را خودمان در انجا پرورش دهیم و همچنین اکسیژن مورد نیاز را تامین نماییم. ،وی می گوید به علت عدم وجود میدان مغناطیسی در مریخ سطح تابشهای خورشیدی بالاست به همین خاطر باید در زیرزمین زندگی نماییم.زندگی در 4 متر زیر خاک ما را از اشعه های خورشیدی محافظت می نماید

وی می گوید یکی دیگر از مشکلات انجا موضوع ارتباط است.انجام هر چیزی بین 3 تا 22 دقیقه زمان می برد.بنا بر این ما باید خودمان را با این مشکلات وفق دهیم.

خانم مگی از هم اکنون دارد خود را برای رفتن اماده می نماید.

 دیلی خبر ایران

لحظات پراضطراب، درد، درد، درد... و شنیدن صدایی پشت خط تلفن: «بجنب»، دقایق کشدار گذر از ترافیک و پشت سر گذاشتن خیابانها. «بروید پذیرش»... لحظات گره خوردن ذهن نگران همراهان، پشت در بسته... آن سوی در، درون اتاقی سبز، لحظاتی دیگر چشم‌های کوچکی به روی جهان باز می‌شود.

لحظات پراضطراب، درد، درد، درد... و شنیدن صدایی پشت خط تلفن: «بجنب»، دقایق کشدار گذر از ترافیک و پشت سر گذاشتن خیابانها. «بروید پذیرش»... لحظات گره خوردن ذهن نگران همراهان، پشت در بسته... آن سوی در، درون اتاقی سبز، لحظاتی دیگر چشم‌های کوچکی به روی جهان باز می‌شود.

«همراه...» نگاه همراه به سمت در و به سوی پرستار برمی‌گردد: «مژدگانی...»! برای خیلی‌ها زندگی این طور آغاز شده است؛ وقتی مادر، پدر، و نوزاد هر سه لبخند به لب دارند.

لحظات زایمان