پس از ناکامی غرب و هم پیمانان منطقه ای اش برای براندازی نظام حاکم بر سوریه،اکنون به این نتیجه رسیده اند که برای مبارزه با تروریسمی که خودشان وارد سوریه کردند به دمشق نیاز دارند.

 

ناتوانی غرب برای براندازی نظام حاکم بر سوریه و ترس از خطرات تروریسم کشورهای غربی را به این نتیجه رسانده است که با دولت سوریه از در همکاری وارد شوند.

به گزارش پایگاه خبری و اطلاع رسانی جماران، «سامی کلیب»در یادداشتی در روزنامه لبنانی البناء نوشت:اگر نظام حاکم بر سوریه سرنگون می شد یا بشار اسد رئیس جمهوری سوریه کناره گیری می کرد یا کشته می شد یا تضعیف می شد جهان نیاز به توافق با ایران نداشت و آمریکا و هم پیمانانش در ناتو نیاز به هماهنگی با روسیه نداشتند و اخوان المسلمین نیز اکنون در دروازه های کشورهای حوزه خلیج فارس می بودند و رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه با لبخندی بر چهره اش در کاخ خود می نشست و تمام این آتش را تماشا می کرد.

این یک واقعیتی است که باید درباره آن درنگ کرد هر چند جهان به دو بخش تقسیم شده است،بخشی که اسد را مسئول اصلی ویرانی در سوریه می داند و بخش دیگر وی را عامل اصلی ایستادگی و نجات سوریه می داند که با خون ارتشی ها و فرزندان این کشور و خون کسانی که از حزب الله و حزب قومی اجتماعی سوریه و دیگرانی که در کنار دولت سوریه جنگیدند موفق شد تا جهت نمای سیاست های منطقه ای و بین المللی را تغییر دهد.

از آن جایی که سیاست های جهان بر اساس منافع و نه بر اساس رویا یا توهم ها پایه ریزی می شوند بنابر این باید گفت که ارتش سوریه خودش را به عنوان بازیگر در معادلات آینده که هدف شان جنگ با تروریسم و از بین بردن داعش و دیگر طرح هایی که به آینده منطقه مربوط هستند،تحمیل کرد.

و از آن جایی که سیاست های جهان بر اساس منافع و نه بر اساس رویا و توهم پایه ریزی می شود بنابر این مخالفان سوری بدترین تصویر را در تاریخ کشورها ارائه کردند.مخالفان سوری بارها دچار اختلاف و چند دستگی شدند و همدیگر را متهم به خیانت کردند و به سیاست دور کردن رقیب خود پناه بردند به رغم آنکه خودشان از دور شدن رنج برده اند.بخش عمده مخالفان سوری بارها خودشان را به کشورهایی فروختند که به اراضی سوریه چشم طمع دارند و هرگز دموکراسی و آزادی را نمی خواهند تا مبادا ویروس به آنها برشد.اکنون این مخالفان سوری هستند که در چندراهی ملت ها به حال خود رها شده و به دنبال آن هستند که از دستاورد توافق هسته ای چیزی نصیب شان شود.

بیشتر پژوهش های غربی اکنون بر این مساله تاکید دارند که اگر انتخاباتی با پوشش بین المللی و با نظارت جهان در سوریه برگزار شود قطعا اسد پیروز می شود،نه فقط به دلیل آن که هنوز در میان مردم سوریه محبوبیت دارد بلکه به دلیل آن که رقیب واقعی در میان مخالفانی که برخی از آنها هنوز توانایی دریافت روادید از کشورهایی که یک روزی خود را «دوستان سوریه»می نامیدند،ندارند،همچنین به دلیل اینکه مردم سوریه دریافتند که پس از این جنگ خشونت بار و پس از بدرفتاری با پناهندگان در کشورهای میزبان پناهندگان و پس از سختی و خطرات زندگی در مناطق تحت اشغال تروریست ها و تکفیری ها کسی غیر از دولت و ارتش شان نمی توانند پیدا کنند تا از آنها حمایت کند.

این سخنان به نظر در تایید بشار اسد گفته شده است و بسیاری اتهام هایی را خواهند زد اما از همان ابتدای بحران سوریه من شخصا این را می نوشتم که موازنه های قدرت،ایستادگی ارتش سوریه،تجزیه نشدن دولت مرکزی که همچنان حقوق ها را پرداخت می کند،ماندن بخش شاکله اصلی مردمی هوادار دولت سر جای خود،صلابت هم پیمانان از روسیه و ایران گرفته تا دیگر هم پیمانان و شخصیت خونسرد و قاطع بشار اسد اجازه تغییر معادلات یا سقوط نظام را نمی دهد.اگر چه سخنان من حامل هواداری از اسد است اما به واقعیت استناد دارد نه به رویا و توهم.

مهم نیست بدانیم که چرا و چگونه سوریه به معادله«یا دولت یا تروریسم»رسیده است،مساله این است که اکنون به این مرحله رسیده است.آمریکا و هم پیمانانش در ناتو قادر به اداره هرج و مرجی نیستند که باور داشتند در بهترین حالتش نظام سوریه را ساقط می کند و ایران را محاصره و مقاومت را به پایان کارش می رساند و در بدترین حالتش سوریه را کشوری ویران با ارتشی ضعیف می کند و خیال اسرائیل را راحت می کند.

هر کسی این روزها با اسد دیدار می کند به این نتایج می رسد:

-اولویت همچنان با جنگ نظامی است زیرا تنها گزینه ای است که مفید بودن آن در برابر حملات طرف مقابل ثابت شده است.

-بد نیست اگر سوریه با طرح های سیاسی پاسخ مثبت دهد البته تا زمانی که هم پیمانانش یعنی روسیه و ایران در متن این طرح ها باشند اما اعتمادی به آمریکا و ناتو نیست زیرا اگر آنها واقعا به دنبال راه حل هستند بلافاصله باید منابع تروریسم را خشکانده و جلوی حمایت مالی از تروریسم را بگیرند و مرزهای ترکیه را بسته و نگذارند که کسی همچنان تروریسم را مورد حمایت مالی قرار داده و آن را در خاک سوریه هدایت کند.

-هنگامی که گفته می شود ایران تو را برای تایید راه حل قربانی می کند می خندد زیرا مساله مربوط به اشخاص یا مسائل عاطفی نیست بلکه مصلحت ایران و مقاومت در پایداری سوریه و صلابتش است،همچنان مصلحت سوریه در ثبات قدم در تعامل با هم پیمانانش است.شاید اسد پیام هایی ایرانی و روسی و غیره دارد که با آنچه این جا و آن جا گفته می شود در تناقض است و شاید بداند کسی که این سخن را به بیرون درز می دهد می خواهد میان ایران و سوریه اختلاف ایجاد کرده و ایران را ضعیف کند.

-اسد احساس می کند بادهای بین المللی و منطقه ای شروع به تغییر کرده است اما به این بادهای ضعیف اعتمادی ندارد و ناگزیر باید بر صلابت موضع نظامی و سیاسی ماند و اولویت را به داخل سوریه داد.هر گاه طرحی سیاسی مطرح شود که مناسب سوریه و نقش این کشور است بی تردید با دید مثبت به آن نگریسته می شود.هیچ چیزی مانع از رخ دادن تحولات نظامی مهم طی هفته های آینده همزمان با تحرکات دیپلماتیک نمی شود.

آن چه درباره تماس های برخی کشورها با دمشق گفته می شود مهم است اما آن چه گفته نمی شود مهم تر است.اگر «ولید المعلم»وزیر خارجه سوریه زبان به سخن بگشاید بسیاری چیز ها فاش می شود.کسانی که با اسد دیدار کرده اند می گویند که اسد احساس می کند که جهان به دیدگاه وی درباره تروریسم رسیده است«اما متاسفانه زمانی رسیدند که تروریسم پشت دروازه های آنها رسیده و دست به کشتار ملت هایشان زده است،به رغم اینکه ما بارها به آنها در این زمینه هشدار دادیم و از طریق نماینده مان در سازمان ملل یا از طریق دیگران به همه این کشورها اطلاعات دقیق دادیم.»

اینکه ولید المعلم این وزیر کهنه کار به مسقط برود و به عمد از عمان آرام و زیبا که نخستین مقدمات مذاکرات میان ایران و آمریکا را مهیا کرد،آن لبخندها را بزند به خوبی از پیام های این لبخندها از قلب خلیج فارس و اینکه این پیام ها برای چه طرف هایی است خبر دارد.

ممکن است برخی در تخیلات خود به آن جا برسند که بگویند جهان دولت سوریه و ارتش سوریه را می خواهد و فروپاشی نهادهای این دولت را نمی خواهد اما خواستار کناره گیری اسد از قدرت است اما واقعیت امر در سوریه این است که همه این نهادها می مانند و اسد اس واساس آنهاست.

و اما دیدگاه دمشق درباره ماجراجویی جدید ترکیه به بهانه جنگ با داعش چیزی جز تلاش برای پوشش شکست سیاست های رجب طیب اردوغان درباره سوریه نیست و رئیس جمهوری ترکیه به خوبی می داند که شکستش در انتخابات ،شکستش در تشکیل دولت ائتلافی و شکست در راضی کردن کردها همه اینها ثمره کوته بینی سیاسی درباره کشور همسایه یعنی سوریه است.حتی خود عربستان سعودی نیز امروز از تحرکات ترکیه ناراضی است.

بی تردید هر شهروند سوری از جمله هر افسر و سرباز در ارتش سوریه می خواهند از این جنگ همه چیز را در این کشور نابود کرده راحت شوند اما بی تردید بشار اسد برای کسانی که از بیش از چهار سال پیش تا کنون در کنارش می جنگند سمبل ایستادگی یا فروپاشی محور بزرگ است.

اسد هنگامی که جهان غرب و ناتو و کشورهای حوزه خلیج فارس و ترکیه همه شان برای براندازی اش از قدرت عمل کردند،کنار نرفت پس آیا امروز که همه به نقش سوریه برای از بین بردن تروریسم نیاز دارند و چه بسا به این کشور و ایران برای برقراری صلح و آتش بس در منطقه نیاز دارند،کنار برود؟

منبع:روزنامه البناء


موضوعات مرتبط: سیاسی
برچسب‌ها: پاتوق پرتقالیبشار اسدجهانسوریهمعادلات

تاريخ : یک شنبه 8 شهريور 1394 | 12:59 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 205 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب شیمی
  • وب سمفونی
  • وب قالب بلاگفا
  • وب رفتن