آیا میخ و نعل اسب در غذا، کم خونی اطفال را درمان می کند؟

یک متخصص اطفال گفت : ما دو نوع آهن داریم؛ آهن آلی که از طریق غذا و خوردنی ها جذب بدن می شوند و دیگر آهن معدنی که شامل آهن های موجود در اشیا ازجمله؛ ملاقه آهنی، میخ و نعل اسب و انواع و اقسام داروهاست.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا، ساغر یزدانی متخصص اطفال و رشد و تغذیه کودک در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نبض شهر درباره آهن موجود در بدن اطفال گفت : مقدار آهن جذب شده در دوران جنینی تا حدود 4 ماهگی یا وقتی که وزن نوزاد به دو برابر وزن زمان تولدش برسد کفایت می کند.

وی ادامه داد : در بچه های نارس برای اینکه مدت بارداری مادر کم بوده است، از حدود یک و نیم ماهگی و یا 2 ماهگی کودک  و با تجویز پزشک،  رساندن آهن از طریق دارو را شروع می کنیم.

متخصص اطفال به نشانه های کمبود آهن در بدن کودک اشاره کرد و یادآور شد: یکی از نشانه های کمبود آهن در اطفال تعریق زیاد و سرد شدن دست و پای کودک، به خصوص موقع شیر خوردن است.

وی درباره انواع جذب آهن  گفت: ما دو نوع آهن داریم؛ آهن آلی که از طریق غذا و خوردنی ها جذب بدن می شوند و دیگر آهن معدنی که شامل آهن های موجود در اشیا ازجمله؛ ملاقه آهنی، میخ و نعل اسب و انواع و اقسام داروهاست.

ساغر یزدانی تصریح کرد : تا سن 6 ماهگی که کودک فقط از شیر تغذیه می کند جذب آهن از طریق غذا و اشیا داخل غذا ممکن نیست؛ یعنی از 4 تا 6 ماهگی فقط از طریق یکی از انواع دارو و با تشخیص پزشک آهن بدن کودک تامین می شود.

وی درباره آهن موجود در اشیا گفت : درباره استفاده از اشیا داخل غذا و مقدار آهن موجود در آنها هیچ تحقیق علمی نشده است؛ مثلا در هر 100 گرم گوشت تقریبا 2 تا 3 گرم آهن دارد، ولی این تحقیق درباره اشیا نشده است؛ فقط می دانیم که اشیا 6 میلیارد یون آهن آزاد می کنند اما وارد تست علمی نشده است؛ و نکته مهم این است که چون بدن اطفال حساس است و ما باید مقدار مشخصی آهن به بدن آنها برسانیم و نمی دانیم چقدر آهن در اشیا موجود است و چقدر تجزیه و جذب بدن کودک می شود پس کمبود آهن را از طریق دارو برطرف می کنیم.

متخصص اطفال خاطرنشان کرد: اهمیت مصرف داروها در تعیین مقدار آن است، زیرا جذب زیاد آهن هم باعث رسوب در کبد و مغز می شود و به تازگی هم مشخص شده است یکی از ریزفاکتورهای بیماری آلزایمر از جذب بسیار آهن است.

ساغر یزدانی به بهترین نوع جذب آهن برای بدن انسان اشاره کرد و گفت : آهن مواد غذایی به صورت مولکول جذب نمی شود بلکه وارد دستگاه گوارش شده و از آن طریق جذب بدن انسان می شود؛ آهن های موجود در گوشت ، دل ، جگر ، مرغ و ماهی از نوع fe2 هستند و راحت تر جذب بدن می شود و آهن موجود در سبزیجات از نوع یون fe3 هستند و نوع آهن با بدن دام سازگارتر است؛ ما از طریق سبزیجان آهن دریافت می کنیم ولی مقدار دریافت آهن از خوردن سبزیجات بسیار کمتر از پروتئین هاست.


موضوعات مرتبط: علمی
برچسب‌ها: پاتوق پرتقالیآهنیون آهنغذااطفالکم خونینعل اسب

تاريخ : چهار شنبه 24 تير 1394 | 4:55 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

 

سلام به روی ماهتون؟خوبید؟ماهتون عسل...

امروز افطار مهمون داریم.کارامو تقریبا انجام دادم.غذاهامم بار گذاشتم...میترسم بگم چی گذاشتم زبون روزه دلتون بخواد.........ولی میگم شاید تشویق بشید طبخشون کنید و از خوردن یه غذای باحال لذت ببرید.چون دوستامون شیرازی هستند منم تصمیم گرفتم یه غذای شیرازی درست کنم , مرغ شکم پر شیرازی..فوق العادس جون شما کاری هم نداره تهیه کردنش.اول از همه یه پیاز نگینی شده رو سرخ میکنید و بعد حدودا 200 گرم گردوی خرد شده به همراه 2 عدد گوجه ی خرد شده و 100 گرم زرشک و سپس 1 قاشق چایی خوری پودر لیمو عمانی رو بهش اضافه میکنید تا حرارت ببینه بعدش زردچوبه و فلفل و دارچین و نمک بهش میزنید_دارچین خیلی مهمه چون عطر غالب تو این غذا باید باشه_وبعد داخل شکم مرغ رو پر میکنید.میدوزینش واز پهلو شروع به سرخ کردن میکنید.بعد از این که همه ی جاش طلایی شد روش یه گوجه و پیاز حلقه شده میذارید, کمی هم دارچین و زردچوبه . نمک میپاشید و با حرارت کم به مدت 2 ساعت میذارید میپزه...خیلی عالیه واقعا ...اگه درستش نکنید از دستتون رفته.من که عاشقشم...راستی خورشت کرفس هم دوس دارید؟اگه بگید آره که حسابی امشب جاتئن خالیه...سوپ جو و کمی هم حلوا دیگه سفره مو کامل میکنه...

گردگیری و جارو برقی خونه مونده خودمم باید آماده بشم...خب...وقت دارم ...واسه ی همین فرصت کردم که بیام اینجا.دلمم واستون تنگ شده بود .ولی دیگه باید برم .

ایام به کام...


موضوعات مرتبط: دست نوشته های بانوی پرتقالی
برچسب‌ها: پاتوق پرتقالیغذاشیرازیمرغ شکم پرافطاریمهمون

تاريخ : چهار شنبه 17 تير 1394 | 15:54 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

 

حسابی خوابم میاد ولی خب باید بیدار بمونم تا سحر .آخه یه مهمون عزیز داریم, پدر نازنینم ...افطار اومدن اینجا.همیشه از اومدنش خیلی خوشحال میشم.آخه پدر واسه ی یه دختر,همه چیزشه,خدا سایه ی هیچ پدری رو از سر دخترش کم نکنه,ولی جای مامانم خیلی خالیه ,قربونش برم چون راهش دوره نمیتونه زیاد بیاد خونمون,خب به تبعش ما هم نمیتونیم بریم خیلی.ولی فکر کنم ما داریم کوتاهی میکنیم,به نظرم طول راه نباید مانع رفتنمون بشه.دوس دارم آخر هفته حتما بریم پیشش. واقعا دلتنگش هستم. آهای خانومایی که پدرو مادراتون توی شهر خودتون هستن...خداییش بترکونید و تا میتونید از بودن در کنارشون لذت ببرید.

بذارید از صبح که بیدار شدم واستون بگم,البته صبح که نه, دیگه ظهر بود...ساعت 12 از اون دنیا اومدم توی اتاقم, بعد از کمی کش اومدن پاشدم  و رفتم توی هال,چشمم افتاد به یه کیسه ی پر از آلبالو, همچین بگی نگی دهنم آب افتاد, با خودم گفتم آخ که چه قدر این شوشوی من دوستم داره که با زبون روزه پاشده رفته واسه ی من یه چنین چیز خوشمزه ای رو گرفته,ولی کاش بیشتر واسم مایه میذاشت و سری هم به پاساژ طلا فروشی نزدیک خونمون میزد...خلاصه با دهان به آب افتاده و چشمهای ریز شده از تفکر بودم که ...یهویی شوشوی مثلا از خود گذشته م سر رسید و بعد از مختصر آشنایی دادن فرمود, که واسه ی این جانب ترشی آلبالو درس کن که چنانچه گاه و بیگاه جوش ناخوانده ای بر روی دماغ مبارکمان زد به مدد این معجون بخشکانیمش.........حالا فکرشو بکنید من چه حال به حالی شدم در اون هنگام.هیچی دیگه ما هم که شیفته ی کانون گرم خانواده ...رفتم یه دبه ی خالی ور داشتم و نشستم به دون کردن آلبالوهای جوش بترکون...واسه ی این که حوصله ی عزیزمم سر نره یه فیلم گذاشتم تو دستگاه و شروع کردم به اجرای امر شوهر جون...تا کارم تموم بشه 1 ساعتی طول کشید البته من خیلی ترو فرزما...وگرنه به جون خودت اگه تو میخواستی این کارو انجام بدی یه بعد از ظهرت میرفت..به جون خودت...

حالا بگذریم ...با خودم گفتم کارم که تموم شد میرم سراغ درسام.که یه دفعه تلفن زنگ خوردو بابا جونم با خبر اومدنش منو حسابی خوشحال کرد.ولی خب دیگه به مطالعه م نرسیدم باید هم خونه رو تمیز میکردم و هم یه افطاری مفصل درست میکردم.ناهار پارسای قشنگم و دادم و رفتم سراغ تهیه و تدارکات.اول از همه کمی آبدوخیار مشتی درست کردم که تا افطار حسابی جا بیفته بعد هم خورشتم و بار گذاشتم.خورشت کرفس برنج دودی که من عاشقشم.سالاد رو هم آماده کردم و ....

 

وایییییییییییییییی...دیگه نزدیک سحریه و من کلی کار دارم .ساعت زنگدار شوشو داره صدا میده....اهگه فرصت کردم برمیگردمو بقیه شو مینویسم...فعلا با اجازه...


موضوعات مرتبط: دست نوشته های بانوی پرتقالی
برچسب‌ها: پاتوق پرتقالیافطارسحرغذامهمونپدرپدرومادر

تاريخ : شنبه 6 تير 1394 | 2:12 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

 

یه خوراک راحت و آسون برای عاشقان و سینه چاکان اسفناج!

 

 

اسفناج خرد شده و گوشت چرخ کرده و پیازه رنده شده و یه مشت ادویه دلخواه رو خوب با هم ورز می دیم که خوب با هم دوست بشن، بعد بهشون تخم مرغ رو اضافه می کنیم تا مایع شل بشه.یه میزان لازم آرد هم بهش اضافه می کنیم و همچنان ورز میدیم.گردالوهایی اندازه نارنگی برمیداریم و تو دستمون گرد می کنیم و سرخ می کنیم.
از اون طرف پیاز داغ درست می کنیم و رب رو توش تفت میدیم و آب اضافه می کنیم تا بچوشه و سس غلیظ بشه.چند تا دونه آلو میندازیم توی سس و بعدش کوفته های سرخ شده رو میندازیم توی سس و زیر ماهیتابه رو کم می کنیم تا سس و کوفته ها خوب به خورد هم برن.
بعدش نوش جان می کنیم.به همین سادگی، به همین خوشمزگی!
پ.ن:برای یه بسته اسفناج از همینایی که توی سوپرمارکتها هست من حدود دو مشت گوشت چرخ کرده و دو تا تخم مرغ و به ازای هر تخم مرغ دو قاشق آرد اضافه کردم!
ادویه هایی که من استفاده کردم:پودر سیر، نمک، فلفل سیاه، تخم گشنیز کوبیده شده، زردچوربه و پودر کاری!

موضوعات مرتبط: آشپزی
برچسب‌ها: پاتوق پرتقالیکوفته ی اسفناجاسفناجکوفتهخوشمزهغذا

تاريخ : دو شنبه 27 بهمن 1393 | 1:8 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

 

غذای همسرت شور یا سوخته هم بود...

بی اخم کردن....

بی غر زدن...

عاشقانه بخور...

شاید حواسش پیش تو بوده...

اتفاق است دیگر...

پیش می آید...


موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسب‌ها: پاتوق پرتقالیهمسر عشقغذا

تاريخ : یک شنبه 23 آذر 1393 | 2:7 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

 

صبح ساعت 9 از خواب بیدار شدم . با این که خیلی خوابم میومد ولی پاشدم تا به کارایی که برنامه ریزی کرده بودم برسم . بعد از کمی وقت گذارانی پارسا رو از خواب بیدار کردم تا زود صبحونه بخوریم و آماده شیم .میخواستم خمیر بازی واسه جیگرم ویک خط چشم واسه ی خودم بخرم .صبحونه رو آماده کردم .2تا لیوان شیر , کمی سر شیر وعسل . فوق العاده بود .حسابی چسبید . بعد از خرید خسته و داغون اومدیم خونه . واقعا بیرون جهنمی بود . انگار از آسمون آتیش می بارید...

 

وقتی لباسامونو کندیم هر دو موافق بودیم که فقط حمومه که میتونه حالمونو جا بیاره ولی قبلش یه لیوان بزرگ آب خنک میچسبید .تو حموم حسابی با پسر خوشگلم آب بازی کردم .نمیدونم چرا این روزا انقد دلم واسش غنج میره .وقتی بچه های طفل معصوم غزه و عراق رو میبینم واقعا قدر لطف خدا در داشتن این فرشته ی کوچولومو میدونم.خدا کنه که بتونم شکر گذارش باشم وباشیم .

 

بعد از یه دوش خنک و حسابی موهای جیگرمو سشوار کشیدم و خونه رو مرتب کردم .در این اثنا شیطونکم کامپیوترو روشن کرده بود و مشغول بازی شده بود . خداییش پسر باهوشیه ماشالله . همه چی رو زود یاد میگیره .

 

ناهار کمی برنج و فسنجون داشتیم . تو فاصله ای که ظرفای صبحونه رو بشورم غذا رو گذاشتم تو مایکرو تا گرم شه . عادت دارم موقع غذا خوردن تلویزیون ببینم .زدم کانال 1 . وای ی ی ...خدای من دوباره سقوط هواپیما ...واقعا تاسف برانگیز بود . داشت اشکم در میومد . چه راحت آدما بر اثر عواملی که میتونست نباشه جون خودشونو از دست میدن . یه بچه ی شیر خواره هم بین کشته شده ها بود . بدتر از همه گوینده ی خبر خیلی با بی تفاوتی این خبر رو اعلام میکرد انگار داره آب وهوا رو گزارش میکنه ...

 

خدایا دلمون سنگ شده ؟؟؟خبر به این وحشتناکی در لفافه ی خبری ....

 

دیگه اشتها نداشتم غذامو بخورم . حالم حسابی گرفته شد . انگاری کاه میخوردم . بعد از ناهار پسر نازمو خوابوندم .ورفتم سراغ ظرفا . با بی حوصله گی یه بسته سینه ی مرغ و گذاشتم تو قابلمه زیرشو روشن کردم که پخته بشه .واسه ی لازانیای شب .همیشه با گوشت درست میکنم واسه تنوع مرغ رو انتخاب کردم ولی مثل همیشه خوشمزه نبود .هر چند شوهر جونم همیشه از دست پختم تعریف میکنه .

 

مرغو که گذاشتم بپزه رفتم سراغ کتابم . ولی نمیدونم کی خوابم برد . وقتی بیدار شدم دیدم بوی سوختگی فضای خونه رو پر کرده . مرغ بیچاره در حال از دست رفتن بود . ولی تو دقیقه ی نود به دادش رسیدمو زیرشو خاموش کردم . قابل استفاده بود .اما آبش به کلی ته کشیده بودو تهش سیاه شده بود . به هر حال کار منو راه مینداخت .

بالاخره غذا آماده شد وما نوش جان کردیم . خلاصه میکنم چون خیلی لا لا دارم ... این وروجک غذای به این لذیذی رو نخورد ومن مجبور شدم واسش نون و پنیر بیارم . من دیگه باید برم .شب خوبی رو واستون آرزو میکنم ...


موضوعات مرتبط: دست نوشته های بانوی پرتقالی
برچسب‌ها: پاتوق پرتقالی سقوط هواپیما لازانیا مرغ لازانیا با مرغ غذا شام ناهار

تاريخ : دو شنبه 20 مرداد 1393 | 2:49 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

 

طرز تهیه مرغ مجلسی, پخت مرغ مجلسی

 

دستور تهیه خوراك مرغ مجلسی

مواد لازم برای 4 نفر :

 

مرغ  2كیلوگرم
 پیاز  2عدد
 سیر  2 حبه
 نمک و فلفل  به میزان لازم
 ادویه (مخلوط پودر تخم گشنیز و زیره آسیاب شده)  1ونیم قاشق چایخوری
 زعفران (آبكرده و غلیظ)  1قاشق چایخوری
 رب گوجه فرنگی  3قاشق سوپخوری
 کره  3قاشق سوپخوری
 آب  1سوم پیمانه

 
طرز تهیه:
ابتدا مرغ را پاك كرده و سپس چربی‌های مرغ را بكنید و آن را قطعه قطعه كرده و بشویید و در صافی قرار دهید.

نمك،‌ فلفل و ادویه مورد نظر را با محلول زعفران، كره‌ی آب شده، رب گوجه و آب مخلوط نمایید تا سس مناسبی به دست آید سپس قطعات مرغ را در ظرف مورد نظر بچینید.

پیاز را نگینی خرد كرده و مقداری از آن را به همراه كمی سیر ورقه شده روی مرغ قرار دهید سپس سه تا چهار قاشق سس روی آن بریزید.

مجدداً قطعات مرغ را در قابلمه روی پیاز و سس قرار دهید و روی آن را با پیاز خرد شده و سیر ورقه شده و سس بپوشانید در ظرف را گذاشته و روی حرارت متوسط قرار دهید، اجازه دهید تا مرغ آب بیندازد و محتویات داخل ظرف به جوش آید سپس حرارت را كم نموده، اجازه دهید تا بپزد و سس غلیظی داشته باشد، سپس قطعات مرغ را در ظرف سرو قرار داده و سس غلیظ خوشرنگ باقیمانده را هم روی مرغ‌ها بریزید و به همراه نان با چلوی زعفرانی تزیین كرده و سرو نمایید.

نكات:
1) همیشه چربی‌های مازاد مرغ را جدا كنید ولی پوست مرغ را جدا ننمایید زیرا طبخ مرغ با پوست از خشك شدن گوشت مرغ هنگام طبخ جلوگیری به عمل می‌آورد. در صورت تمایل پس از طبخ پوست آن را جدا سپس سرو نمایید.

2) همیشه قطعات مرغ را از مفاصل برش داده و به قطعات دلخواه تقسیم نمایید زیرا برش‌های نامناسب باعث خارج شدن مغز استخوان و بدرنگ شدن سس باقیمانده خوراك فوق می‌گردد.

3) در صورت دلخواه می‌توانید مرغ را به مقدار قابل توجه با همین روش برای مراسم‌های گوناگون طبخ نمود زیرا با توجه به روش آسان طبخ طعم و مزه خوبی را هم داراست و برای مجالس مناسب است.

4) یادآوری می‌نماید نمك گوشت‌های سفید ابتدای طبخ اضافه می‌گردد.
5) اگر مقداری زرشك هم سرخ كرده و به سس اضافه كنید خوراك شما خوشمزه تر میشود.

منبع: sooran.com

 


موضوعات مرتبط: آشپزی
برچسب‌ها: غذامرغمجلسیغذای مجلسی

تاريخ : یک شنبه 29 تير 1393 | 5:24 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 205 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب شیمی
  • وب سمفونی
  • وب قالب بلاگفا
  • وب رفتن